۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

عروسك چوبی

عروسك ، چوبی دلتنگ
دو چشم شيشه مشكی
ربان قرمزی دارد
حلال خنده ای كمرنگ

دو پایش لمس و آويزان
دو دست چوبيش باز است
درون سينه اش انگار
پر از رنج و پر از راز است

لباس توريش آب‍ی
 به روی دامنش پولك
نشسته بی صدا تنها
درون جعبه ای كوچك

عروسك، چوبی دلتنگ
چقدر غمگين و خاموش است
دو دست بازش انگاری
تمنای يك آغوش است

ميان مردمی دلسنگ
درون جعبه ای كوچك
نشسته روز و شب تنها
عروسك، چوبی دلتنگ 

۲ نظر:

غمباردرهمبار گفت...

مثل همیشه پاک و معصوم.ساده و صمیمی .ممنون.

parinaz گفت...

hey.... ghashang bood